♥♥♥سرنوشت♥♥♥

متن و دلنوشته های زیبا و مطالب عاشقانه

هشدار به دختران ایرانی بخاطر واردات دختران چینی!!!!!!!!!!!!!!!!!

Yahoo Status by RoozGozar.com

$$@@دخترای چینی@@$$


 

 

مزایای واردات دختران چینی به ایران جهت پیوند مقدس ازدواج با جوانان


برومند ایرانی بسیاراست که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:


1- دختران چینی مانند کالاهای چینی ارزان هستند.


2- کم مصرف و پرانرژی هستند.


3- هر چیزی که به اونا بدین می خورن و گله و شکایت نمی کنن توی کشور


ما هم که تا بخوایین از خوراکی های مورد علاقه چینی ها فراوونه



 (یکی از دولتمردان چینی گفته که توی کشور ما
مردم هر جنبده ای رو



می خورند مثل ....به خاطر چندش آور بودن موجودات مورد


 علاقه چینی ها از بردن نام موجودات معذورم)



4- شیربها و مهریه توی چینی ها رسم نیست ضمن اینکه توی قرارداد 


با دولت چین می شه اینبند رو اضافه کرد که: شیربها و مهریه


 به دختران وارادتی چین تعلق نمی گیرد.



5- توی هر لباس فروشی لباس مناسب سایز دختران چینی پیدا می شه 


و نیاز نیست برای پیداکردن لباس مناسب سایز دخترای ایرانی کلی


 مغازه و پاساز و مرکز خرید و ... رو گشت.



6- به خاطر کوچک بودن چشم دختران چینی کاری بد بزرگ آقایون به نظرشون


کوچیک می یاد و از این جهت خوش به حال آقایون می شه.




7- چون یادگرفتن زبان چینی سخته و یادگرفتن زبان فارسی هم برای


دختران چینی مشکله بنابراین زن و شوهر حرفای همدیگه رو


 متوجه نمی شن و ترجیح می دن اصلا با هم حرف نزنن بنابراین دعوا و


کدورتی هم پیش نمی یاد.



8- از وجود نازنین مادرزن خبری نیست که این خودش یه نعمتیه.



9- ....



خلاصه فواید وارد کردن دختر از کشور چین زیاده بنابراین به مسئولین


دلسوز و علاقه مند به خوشبختی جوانان توصیه می شود در مورد


این مساله (وارد کردن دختران چینی) با جدیت موضوع را دنبال کنند چرا


که این کار دعای خیر خیل کثیر جوانان ایرانی را به دنبال دارد در ضمن


 خواهش می شود دختران چینی با کیفیت و مرغوب رو وارد کنین...

[ چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:ضد دختر" ضد پسر" وبلاگ ضد دختر" دخی با کلکل" کلکل دختر و پسر, ] [ 12:31 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

فرق دختر هرزه با پسر زرنگ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Yahoo Status by RoozGozar.com

فرق دختر هرزه با پسر زرنگ!!!!!!!!!!!!!!




چرا به دختری که 8 تا دوس پسر داره
میگن هرزه؟!!



اما به پسری که 8 تا دوس دختر داشته باشه
میگن زرنگ؟!!




جواب:
آخه قفلی که با 8 تا کلید باز بشه خرابه،



اما
کلیدی که 8 تا قفلو باز کنه شاه کلیده.



 

 

 

بزن اون دست قشنگ رو به افتخار هر چی پسر زرنگه.

 

 

 

 

پرچم ضد دخترا همیشه بالاست!!!

 

 

[ چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:ضد دختر"ضد پسر"دختر و پسر"کل کل دختر" وبلاگ ضد دختر"ضد دخی"انتی گیرل"ضر بوی"ضد دختران, ] [ 12:29 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

دختر و پسری(داستان کوتاه)

Yahoo Status by RoozGozar.com

... دختر و پسری با سرعت 120 کیلومتر در ساعت سوار بر موتور :

_ دختر: آرومتر من می ترسم!

_ پسر: نه خوش می گذره!

_ دختر: نه نمی گذره ، خواهش می کنم ، خیلی وحشتناکه!!

_ پسر: پس بگو دوسم داری!

_ دختر: باشه ، باشه ، دوستت دارم! ، حالا خواهش می کنم آرومتر!

_ پسر: حالا محکم بغلم کن

( دختر بغلش می کنه )

_ پسر: می تونی کلاه ایمنی منو برداری و بذاری سرت؟! اذیتم میکنه!

... تیتر قسمت حوادث روزنامه های روز بعد:

موتوری با دو سرنشین با سرعت 120 کیلومتر در ساعت به ساختمانی در خیابان مهر برخورد کرد!

این موتور دو سرنشین داشت که تنها یکی از آنها نجات پیدا کرد. از گفته تنها نجات یافته این حادثه چنین به نظر می رسد که: پسری که سوار موتور بوده متوجه می شود ترمز موتور بریده اما نخواسته دختر بفهمد ، در عوض خواسته که یک بار دیگر بشنود که دوست دخترش دوستش دارد : « برای آخرین بار! »

... تاریخ نشان داده که پسرها برای نشان دادن علاقه خود به دخترها از جان نیز می گذرند ولی تجربه ثابت کرده که دخترها نه تنها قدرت و شعور لازم را جهت درک این علاقه و دوست داشتن ندارند بلکه هم چون تعویض لباس به تغییر گزینه های انتخابی خود می پردازند. در واقع در دنیای عشق و دوستی تنها این دختران هستند که تاجر واقعی می باشند. در حقیقت فطرت کالا بینی و نگاه بازاری این مخلوق خداوندی از او موجودی دم دمی مزاج به بار آورده است. ختم کلام اینکه برای قضاوت در میزان علاقمندی یک دختر به یک پسر گذشت زمان بهترین قاضی و راهنماست که متاسفانه پسرها به این امر نه تنها توجه نمی کنند بلکه به جنس زن به عنوان موجودی مقدس و پاک می نگرند ... یادمان باشد که در دنیای عشق و دوست داشتن همیشه بازنده اصلی پسرها هستند چه به خواسته خود برسند و چه نرسند!!

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب:داستان کوتاه عاشقانه, عشق, اثبات عاشقی, دوست دختر, دوست پسر, ] [ 10:26 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

داستان عاشقانه زیبا و غمگین

Yahoo Status by RoozGozar.com

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .

به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست. من جزومو بهش دادم.

بهم گفت:

”متشکرم”.

میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم.
من عاشقشم.
اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم.

تلفن زنگ زد.
خودش بود .
گریه می کرد.
دوستش قلبش رو شکسته بود.
از من خواست که برم پیشش.
نمیخواست تنها باشه.
من هم اینکار رو کردم.

وقتی کنارش نشسته بودم، تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس، خواست بره که بخوابه، به من نگاه کرد و گفت:

”متشکرم ” .

روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت:

”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .

من با کسی قرار نداشتم.

ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم، درست مثل یه “خواهر و برادر”. ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی، ایستاده بودم، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم.

به من گفت:

”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .

یه روز گذشت ، سپس یک هفته، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید.

من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره.

میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد، و من اینو میدونستم، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی، با وقار خاص و آروم گفت:

تو بهترین داداشی دنیا هستی، متشکرم.

میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم. من عاشقشم.

اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

نشستم روی صندلی، صندلی ساقدوش، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.

با مرد دیگه ای ازدواج کرد.

من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم. اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت:

”تو اومدی ؟ متشکرم”

 

سالهای خیلی زیادی گذشت.

به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود:

” تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….


ای کاش این کار رو کرده بودم ……………..”ا

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب:حرف دل, درددل, داستان عاشقانه, غم انگیز, گریه دار, ] [ 10:24 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

جملات کوتاه عاشقانه

Yahoo Status by RoozGozar.com

ميگن لبخند ربطي به مرگ نداره ولي تو بخند تا من برات بميرم

 


يک بار از کنار دريا عبور کردي.يک عمر امواجش براي بوسيدن جاي پايت ميايند و ميروند.

 


جاده ي خوشبختي در دست تعميره ! دور بزن برگرد اين اسمش تقديره

 

هر اغازي را پاياني است صد حيف كه اغاز عشق تو پايان عمر من بود !!!

 


عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد ...

 


ميدوني فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتي شادي ميخندي،من وقتي تو شادي ميخندم

 


دوست دارم شمعي باشم كه در دل شب ها بسوزم

روشني بخشم به جمعي و خودم تنها بسوزم

 


عاشقت بودم كه گفتي عاشقان ديوانه اند

عاقبت عاشق شدي ديدي كه خود ديوانه اي

 


فقط موجهاي دريا هستند که عاشقن با اينکه ميدونن اگر به ساحل برسن ميميرن بازم بيقرار رسيدنن

 


اگه تونستي برف رو سياه کني پر کلاغو سفيد کني آتيشو بوس کني تويه آب يه نفسه عميق بکشي اون وقت منم ميتونم تورو فراموش کنم

 

 

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند...

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب: جملات کوتاه عاشقانه, ] [ 10:23 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

جملات کوتاه عاشقانه

Yahoo Status by RoozGozar.com

نازنینم!

هرچیزو ازم گرفتی

خودتو،نگاهتو ازم نگیر

نگاهتو که داشته باشم،تو رو که داشته باشم…

دنیا مال منه،دنیایی که به کمک تو میسازمش…!

تنهام نذار!


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


امشب کسی به سیب دلم ناخنک زده است!
بر زخمهای کهنه ی قلبم نمک زده است!
دارد به باد می سپرد این پیام را:

سیب دلم برای تو ای دوست، لک زده است


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


از اولش هیشکی نبود
هیشکی بدادم نرسید
قصه ی من بسر رسید

دلم به عشقش نرسید


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

من امشب سکوت دلم را شکستم

سکوت شبستان غم را شکستم

قسم خورده بودم که عاشق نباشم

من به عشق تو شکوه عشق را شکستم


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 

 

خیلی سخته توو پائیز با یکی آشنا شی 

اما وقتی بهار شد بری ازش جدا شی

خیلی سخته خدایا با یکی آشنا شی

اما وقتی بهار شد چه جور ازش جدا شی


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 


حرف دلت رو امروز بزن!
اگر امروز گفتی..... اسمش "حرف ِ دلِ" ؛
اگر نگفتی ...... فردا میشه " درد دل"

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب:جملات کوتاه عاشقانه, عشق و جدایی, ] [ 10:16 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

عید سعید فطر مبارک

Yahoo Status by RoozGozar.com

سلام به همه عزیزان 

عید فطرتون مبارک باشه جبگرای من

 

 امیدوارم به همه ارزوهاتون برسید

 

موفق باشید

[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:عید سعید فطر, ] [ 9:19 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

گاه دلتنگ میشوم

Yahoo Status by RoozGozar.com




 گاه دلتنگ ميشوم


دلتنگتر از همه دلتنگي ها


گوشه اي مينشينم

 


و حسرت ها رو ميشمارم!


باختن هاو صداي شكستن را


نميدانم من!!

 

كدامين اميد را نااميد كردم


كدام خواهش را نشنيدم


و به كدام دلتنگي خنديدم كه چنين دلتنگم...!!

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:متن های عاشقانه, جملات عاشقانه, مطالب عاشقانه, عاشق تنها, دلتنگی, ] [ 11:50 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

عشق

Yahoo Status by RoozGozar.com

33081059888989108217.jpg

تو جـاده های انتظار، تو راه بهم نمی رسیم

انـگار میون آدمـا، پـرنده ای تو قفسیم

اسمت شـده آرامشم ، توی تموم سختی هام

ابر بهاری واسه من،با دست توجون می گیرم

اگه نیـایی،بدونِ تو، یکه و تنـها می میرم

با عشق پـاک من و تو، گل میکنه اقـاقیا

از نا امیـدیا نگو، نخون تو از رنگ سیـاه

بیـا دوباره پا بـزار تو کوچه باغ شعر من

تا دوبـاره گل بکنه امیـد رو داغ شعر من.

 

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عشق, متن های عاشقانه, مطالب عاشقانه, عاشق تنها, داستان عاشقانه, ] [ 11:41 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

گفتی گفتم...

Yahoo Status by RoozGozar.com




گفتی که می بوسم تو را، گفتم تمنا می کنم
گفتی اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می کنم
گفتی ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسون گری او را ز سر وا می کنم
گفتی که تلخی های می، گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم آن را گوارا می کنم
گفتی چه می بینی بگو، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را در او عریان تماشا می کنم
گفتی که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغماگران باری مدارا می کنم
گفتی که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزان تر از این من با تو سودا می کنم
گفتی اگر از کوی خود روزی تو را گویم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم
گفتی اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم
گفتم ز تو دیوانه تر دانی که پیدا می کنم

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عاشق تنها, وبلاگ عاشقانه, وبلاگ عاشق تنها, مطالب عاشقانه, داستان عاشقانه, ] [ 1:51 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

سنگ دل

Yahoo Status by RoozGozar.com

 
سیب سرخی را به من بخشید و رفت
 
 
عاقبت بر عشق من خندید ورفت
 
 
چشم از من کند و دل از من برید
 
 
حال بیمار مرا فهمید و رفت
 
 
اشک در چشمان سردم حلقه زد
 
 
بی مروت گریه ام را دید و رفت
 
 
با غم هجرش مدارا میکنم
 
 
گر چه بر زخمم نمک پاشید رفت
 

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عاشق تنها, وبلاگ عاشقانه, وبلاگ عاشق تنها, مطالب عاشقانه, داستان عاشقانه, ] [ 1:49 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

دلتنگی

Yahoo Status by RoozGozar.com

 
  *دلــــــــــــــــــــــــــم تنـــــــــــــــگ  اســـــــــــــــت  *

نـــــمیدانم ز تنـــــهایی پـــــناه آرم کـــدامین ســــوی  *

**  پـــــریشـــــان حـــــالـــــم و بـی تـــاب میـــــگریـــــم **

** و قـــــلبم بی امـــــان مـــــحتاج مـــــهر تـــــوســـــت  **

**  نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بیقرارم مـــن  **

**  بـــــه دنـــــبال تــــو همـــــچون کـــودکی  هســـــتم   **

**  و مـــــعصومـــــانه می جویم  پـــناه شـــــانه هایت را  **

**  کــــــه شـــــایـــــد انـــــدکـــــی آرام گـــــیــــرد  دل **

**  دلـــــم تنــگ است و تـــــنهایی به لب می آورد جانم  **

**  بیا تا با تـــو گویم از هیاهــوی غریــب دل که بی پـروا  **

**  تلنگـر مـیزند بر مـــن و میــگوید بمـــن نزدیک نزدیکی  **

**  بـــــه دنبال تو می گـردم به ســـــویت پیــش می آـــیم  **

**  چه شیرین اســـــت پر از احســـاس یک خوشبختی نابم  **

**  پــــــــــــــر از امـــــید ســــــــــبز خـــــوب  دیـــــــدارم  **

**  و میـــــخواهم که نامـــــت را به لوح ســـــینه بنـــگارم  **

**  و نـــــجــوایی کنـــــــــم درد و گـــــویـــــم تـــــا ابـــــد  **

**  مـــــــــــــــن دوســــــــــتت دارم. دوســــــــــتت دارم  **

 

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عاشق تنها, وبلاگ عاشقانه, وبلاگ عاشق تنها, مطالب عاشقانه, داستان عاشقانه, ] [ 1:45 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

عشق نمی پرسه

Yahoo Status by RoozGozar.com

عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی

 

عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .

 

عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه:

باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .

 

عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟

فقط میگه: همیشه با منی .

 

عشق نمی پرسه دوستم داری؟

فقط میگه: دوستت دارم.

 

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:عاشق تنها, وبلاگ عاشقانه, وبلاگ عاشق تنها, مطالب عاشقانه, ] [ 1:2 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

راز من

Yahoo Status by RoozGozar.com

معشوق من

بگذار تا بگویم بزرگترین راز خود را

عزیز من

قلب تو را در قلبم جای داده ام

عشق تو به سان درختی درونم رشد میکند

عشق تو آنچنان مقدس است

که روحم از پرستشش عاجز است

فکر میکردم توانش را دارم

اما عشقت وجودم را به آتش کشیده

میدانم که عاشقم

دوست دارم که عاشق باشم

چون با عشق تو زندگی را حس میکنم

با تو هستم

شبها را در خواب هایم

چشمانت را باور دارم

مهربانیشان را نثارم میکنند

پس دور نشو

کنارم بمان

اینجا نزدیک من بنشین

به قلب من ایمان داشته باش

چون تنها قدمگاه عشق تو میباشد

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:عاشق تنها, وبلاگ عاشقانه, وبلاگ عاشق تنها, مطالب عاشقانه, ] [ 1:58 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

داستان عاشقانه بسیار زیبا و غمگین ( حتما بخوانید )

Yahoo Status by RoozGozar.com

 

www.miadgah.org

 


دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. 

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.


دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.


زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.


زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.


چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟


پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

 

مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:داستان زیبا و عاشقانه, داستان غمگین, داستان کوتاه عاشقانه, عشق, مطالب عاشقانه, ] [ 1:34 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

دروغ

Yahoo Status by RoozGozar.com

http://upload.tehran98.com/img1/yktt27hiiggta80zaa06.gif
  

 روزی آمد،گفت : بی معرفت ، سنگدل ، بی احساس

 
دوستت دارم
 
خندیدم...
 
فریادکشید که نخندباورکن
 
لبخندزدم...
 
... اشک هایش جاری شد
 
گفت به خداقسم...
 
دلم لرزید
 
زیرلب گفتم خدایا نام تورابرد
 
...به تواعتقاد دارد
 
.امروز زیرلب گفتم خدایا:مراببخش
 
           اگر از ابتدایش باورش میکردم،نام توبه دروغ قسم خورده نمیشد...

http://upload.tehran98.com/img1/yktt27hiiggta80zaa06.gif

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب: تنهایی, عشق, دروغ, عاشق تنها, مطالب عاشقانه, ] [ 1:32 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

جملات کوتاه عاشقانه

Yahoo Status by RoozGozar.com


http://night-skin.com/blogcode/tasvir-zibasazi/upimg/uploads/1340333612.gif

قرار نیست که همیشه من خوش باشم

 

دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم

امروز دیگری خوش است برای با تو بودن

و فردا یکی دیگر

از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست

تو می تونی

 

 

عشق هایت

 

را مثلکانال تلویزیون عوض می کنی

و افتخار می کنی،

که عشق برایت این چنین است !

 

و من می خندم

 

به برنامه هایی که هیچکدام ،

ارزش دیدن ندارند . . .

 

 

تو را من “تو” کردم

وگرنه “او” هم زیادت است

پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن

 

 یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید

راست میگه یا دروغ

اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا

که با چشمشونم دروغ میگن

 

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:جملات کوتاه عاشقانه, دل شکسته, داستان های غمگین, عکس ها عاشقانه, ] [ 1:25 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

باز هم میخواهمت

Yahoo Status by RoozGozar.com

 

 

 

بیهوده میگردم به دنبالت،
وقتی نیستی ، بیهوده نشسته ام چشم به راهت

شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را بخورم
تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم

دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است

مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟

پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ،شاید هنوز هم مرا بخواهی !

تقصیر دلم بود نه چشمانم ، این قصه که تمام شد، باز هم اگر بخواهی میمانم

نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ، شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغض سد راه اشکهایم ، شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم،

این حال و روز من است ، نیستی که ببینی این روزهای بی تو بودن است
تمام هستی ام تویی ،از لحظه ای که نیستی ، انگار که من نیز نیستم ، انگار مدتی را با عشق زندگی کردم و

بعد از تو ،مال این دنیا نیستم !

از آغاز نیز اهل دیار تنهایی بوده ام ، تو رهگذری بودی و من با تو مدتی آشنا بوده ام

از کجا میدانستم اهل دل نیستی ، عشق را نمیشناسی و با من یکی نیستی ، از کجا میدانستم که تنها میشوم ، من بیچاره باز هم بازیچه دست غمها میشوم !

 

بیهوده میگردم به دنبالت ، با وجود تمام بی محبتی هایت ، باز هم میخواهمت….

 

 

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:شعر عاشقانه, مطالب عاشقانه, متن عاشقانه, عاشق تنها, ] [ 1:16 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

جملات کوتاه عاشقانه

Yahoo Status by RoozGozar.com

 


یکی زیر....
یکی رو.....!
زیبا ترین بافتنی دنیاست دست هایمان.....


 



بیزار باش از معشوقی که
اسم هرزگی هایش را بگذارد
"آزادی"
اسم نگرانی هایت را بگذارد
"گیر دادن"
و برای بی تفاوتی هایش
"اعتماد داشتن به تو" را بهانه کند ...

 

خسته ام پینوکیو

اینجا ادمها دروغهایه شاخ دار میگویند

و

دماغ خود را جراحیه پلاستیک میکنند...

 

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:متن های عاشقانه, جملات عاشقانه, مطالب عاشقانه, عاشق تنها, داستان عاشقانه, ] [ 1:15 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

هنوزم باورم نمیشه

Yahoo Status by RoozGozar.com


باور نكردي عشقمو ،راضي شدي ببيني شكستمو

رنجوندي تو قلب خستمو ،با اين كه ديدي پر و بال بستمو

تو كه ميگفتي ميموني تا هميشه كنارم

حالا نيستي كه ببيني جز تنهايي كس ندارم

گفتي كه عاشقمي هميشه ،كسي براي تو من نميشه

حالا ميفهمم كه شبيهم به تموم دنيا هنوزم باورم نميشه

چطوري شد ،كه كندي دلتو از من به زودي

يادم نميره دستات ،تو دستم، قدم ميزديم اره تو بودي

اون همه عشقوعلاقه كجا رفته كه داشتي

نكنه پاي يكي ديگه دلتو بازم جا گذاشتي

حرفات از يادم نميره كه ميگفتي هر كسي

نميتونه بياد بشينه تو قلبت به اين راحتي

ولي تو نيستي كه ميزدي انگار اون حرفارو

من همش تكرار ميكنم تووجودم دردامو

شبا كه ميخوام بخوابم فكرت نميزاره بخوابم

اخه چرا شكستي رفتي و دادي عذابم

 هنوزم باورم نميشه

 


چشماي تو به من اميد زندگي ميده

دستاي تو گرماي خورشيد و به دست من ميده

اون نگاه عاشق تو منو به زندگي برم گردونده

اون لباي شيرين تو لب منو خندوند

عاشق اينم كه نگاه كنم تو چشمات

غرقم كني توي خيال وروياهات

نميدوني قبل تو چه سختيا كشيدم

طعم تلخ شكستو بدجوري من چشيدم

يه بي وفا بود كه من مثل ديوونه ها

دل بسته بودم بهش ،دلم شد ويرونه ،آه

كاش كه از اول تورو ميديد اين چشام

كاش كه از اول خدا تورو ميذاشت سر رام

باور كن نيمه من تو هستي كه پيدا شدي

از اين به بعد تورو ميخوام با اين كه خيلي ساده اي

بازم ميگم من عاشق چشات شدم

عاشق اون چشاي نازت كه منو ديوونه كرده

اخه چرا خدا فكر دل منو نكرده

 

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:متن های عاشقانه, جملات عاشقانه, مطالب عاشقانه, عاشق تنها, داستان عاشقانه, ] [ 1:10 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

خودم

Yahoo Status by RoozGozar.com

ایــن روزهـــآ 

 

بیشــتر از هــر زمــآنی

 

دوسـتــ دارمــ خــودمــ باشــمــ !!

 

دیگــر نـه حــرص بدســت آوردنــ را دارمــ

 

و نه هـــراس از دســت دادنــ را ..

 

هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــآطــر خــودمــ بخواهــد

 

دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت .

 

همین...

[ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, عاشق تنها, متن عاشقانه, عکس های عاشقانه, ] [ 1:54 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

من چه رنگیم؟

Yahoo Status by RoozGozar.com

دوس دارم همه جواب بدن 
اگه میشه به لاتین

[ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:متن های عاشقانه, جملات عاشقانه, مطالب عاشقانه, عاشق تنها, داستان عاشقانه, ] [ 1:53 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

مهم نیست

Yahoo Status by RoozGozar.com

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...

مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه

مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه

مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه

مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ....

زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـے

سر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :

خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم ... پس چه شد

 

[ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عاشق تنها, تنهایی, ] [ 1:52 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

داستان کوتاه "قلــــــب هدیه"

Yahoo Status by RoozGozar.com


پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

شمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

 
قلب
 

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…

[ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب: مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, داستان کوتاه, وبلاگ عاشقانه, داستان عاشقانه, ] [ 1:44 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

ادمای خاص(مثل خودم)!

Yahoo Status by RoozGozar.com

 
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !

هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !

وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده ,

راهشون رو کج میکنن از یه طرف

دیگه میرن که اون نپره ... !

همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !

... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !

اینایی که همیشه میخندن ... !

اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !

همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !

اینا فرشتن ... !

تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !

تنهاشون نذارین
؛ داغون میشن

[ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب: مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, مطلب های عاشقانه, عاشق تنها, متن عاشقانه, ] [ 1:30 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

داستان عاشقانه اوا و پسر سرطانی

Yahoo Status by RoozGozar.com

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟

.
بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید

آوا گفت : نه بابا ، من هیچ چیز گران قیمتی نمیخوام ! و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو خورد ! در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم ! وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد ؛ انتظار در چشمانش موج میزد . همه ما به او توجه کرده بودیم و آوا گفت ، من میخوام سرمو تیغ بندازم ، همین یکشنبه !!!

تقاضای او همین بود !!!

همسرم جیغ زد و گفت : وحشتناکه ! یک دختربچه سرشو تیغ بندازه ؟ غیرممکنه !!! گفتم : آوا ! عزیزم ، چرا یک چیز دیگه نمی خوای ؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین میشیم . خواهش می کنم ، عزیزم ، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی ؟

سعی کردم از او خواهش کنم ولی آوا گفت : بابا ، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود ؟ آوا اشک می ریخت و میگفت شما به من قول دادی تا هرچی میخوام بهم بدی ، حالا می خوای بزنی زیر قولت ؟

حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم و گفتم : مرده و قولش !!! مادر و همسرم با هم فریاد زدن که : مگر دیوانه شدی ؟ آوا ، آرزوی تو برآورده میشه !!!
صبح روز دوشنبه آوا رو با سر تراشیده شده و صورتی گرد به مدرسه بردم ! دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشایی بود . آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد و من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم .

در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت : آوا ، صبر کن تا منم بیام !!! چیزی که باعث حیرت من شد ، دیدن سر بدون موی آن پسر بود ، با خودم فکر کردم ، پس موضوع اینه !!! خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت : دختر شما ، آوا ، واقعا فوق العاده ست و در ادامه گفت : پسری که داره با دختر شما میره ، پسر منه ! اون سرطان خون داره !!! زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه و ادامه داد : در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد و بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده ! نمی خواست به مدرسه برگرده ، آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن . آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده !!! اما ، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه !!!!!

آقا ! شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین !

سر جام خشک شده بودم و شروع کردم به گریه کردن !!!

[ سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب: داشتان عاشقانه اوا وپسر سرطانی, غم انگیز ترین داستان ها, ] [ 11:38 بعد از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

گنجشک

Yahoo Status by RoozGozar.com

گنجشک با خدا قهر بود...روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند

و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: مي آيد ؛ من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و

يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگاه ميدارد….. و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا

نشست. فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از

آن چه سنگيني سينه توست. گنجشک گفت : لانه کوچکي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي

کسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم کجاي

دنيا را گرفته بود؟ و سنگيني بغضي راه کلامش بست. سکوتي در عرش طنين انداخت فرشتگان همه سر به

زير انداختند. خدا گفت:ماري در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمين مار پر

گشودي. گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور

کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي! اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو

ريخت … هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد .

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:17 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

اگر میدانستی...

Yahoo Status by RoozGozar.com

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دار

 

سکوت را فراموش می کردی

تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد.

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

 

چشمهایم را می شستی

 

                       و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی.

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

 

نگاهت را تا ابد بر من می دوختی

 

تا من بر سکوت نگاه تو

 

رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم.

 

ای کاش می دانستی...

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

 

هرگز قلبم را نمی شکستی

 

اگر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است.

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

 

لحظه ای مرا نمی آزردی

 

که این غریبه ی تنها، جز نگاه معصومت پنجره ای

 

و جز عشقت، بهانه ای برای زیستن ندارد


دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌د

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عاشق تنها, شعر های عاشقانه, ] [ 1:45 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

برای شیرین ترین رویای زندگیم ....

Yahoo Status by RoozGozar.com

     http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifچه حس خوبیه بازم ******    دوباره با تو خندیدن http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

 

           http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifتموم سختیارو باز  ******     کنار تو نفهمیدن http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 


                  http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifچهحس خوبیه اما  ******    بگو این قصه رویا نیستhttp://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

            http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif به غیر از تو که دنیامی ******    دیگه چیزی تو دنیا نیست http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

                  http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifبه جای قاب پوسیده ******    به جای عکس رو دیوار http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

        http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifتو رو می بینمت هر شب ******    تورو می فهمت هر بار http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

              http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifهمیشه قد رویا بود ******    ولی حالا که اینجاییhttp://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

       http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifچقدر این زندگی خوبه ******    چقدر بی وقفهزیباییhttp://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

              http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifچه حاله خوبیه با تو ******    همیشههمنفس باشم http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

              http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifمنو گم می کنی تا من ******    تو آغوش تو پیدا شم http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

   http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifتو این احساسو می فهمی ******    منو تنها نمیذاری http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif

 

 

http://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gifبگو این قصه رویا نیست ******    بگو حال منو داریhttp://upload.tehran98.com/img1/1b6ar5uzxnxe5ae5j43g.gif    

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:مطالب عاشقانه, متن های عاشقانه, جملات عاشقانه, جملات کوتاه عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, ] [ 1:44 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]

دیوانه باران ندیده

Yahoo Status by RoozGozar.com

آپلود , آپلود عكس , آپلود سنتر , آپلود فايل , آپلود دائمي,آپلود موزیک

 

 

 

سهراب

گفتی چشم ها را باید شست ...

 

 

شستم ولی ...!

 

گفتی جور دیگر باید دید...

 

 

دیدم ولی...!

 

گفتی زیر باران باید رفت...

 

 

رفتم ولی ...!

 

او

نه چشم های خیسم را دید و نه نگاه دیگرم را

...

 

 

هیچکدام را ندید !!!

 

 فقط در زیر

فقط در زیرباران لبخندی زد وبا طعنه گفت:دیوانه باران ندیده.....

 

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:مطلب عاشقانه, متن های عاشقانه, متن عاشقانه, عاشق تنها, شعر عاشقانه, ] [ 1:37 قبل از ظهر ] [ پسر اريايي22 ] [ ]