انسانیت.
سر تا پایم را خلاصه کنم میشوم مشتی خاک!
که ممکن بود خشتی باشد بر دیوار یک خانه
یا سنگی در دامان یک کوه
یا قدری سنگ ریزه در اعماق یک اقیانوس...
و شاید خاکی از گلدان
اما مرا از این میان برگزیدند برای نهایت شرافت!
برای انسانیت...
و پروردگارم که بزرگوارانه اجازه ام داد به نفس کشیدن
دیدین.شنیدن.فهمیدن
من منتخب گشته ام برای قرب برای سعادت
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داد به انتخاب..تغییر
به شوردن..به عشق
وای بر من اگر که باز هبوط کنم به خاک
نظرات شما عزیزان: